من بعد از آقای عسگراولادی گفتم: آقای احمدی نژاد من حرفهایت را خیلی دقیق گوش دادم من سرفصلهایی که نوشتم یک صفحه و نیم شده اما انصافا هرچه فکر کردم نفهمیدم چه میگویی بعدا هم مشخص شد او فضایی فکر میکند،
به گزارش مجله خبری تپور؛ مبارزه تنها فصل مشترک آشنایی حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری؛ مشاور مقام معظم رهبری و رییس حوزه علمیه امام حسن مجتبی (ع) با استاد حبیب الله عسگراولادی نیست، او که در جریان انقلاب مو سپید کرده از فراز و فرودهای جریاناتی میگوید که استاد عسگراولادی را تبدیل به مجاهد خستگی ناپذیر، پاکدست و با ایمان کرده است، گوشهای از ناگفتههای حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری از حبیب الله عسگراولادی در دهمین سالگرد ارتحال ایشان را میخوانیم:
در حق بسیاری از افراد شاخص مانند مرحوم شفیق، مرحوم لاجوردی، آقای عسگراولادی و حتی مرحوم حیدری جفا شد و آقایان از کنار آنها خیلی عادی عبور کردند این اواخر مرحوم حاج هاشم امانی که زحمات بسیاری کشید و تا مرز اعدام پیش رفت و تجلیلی از ایشان نشد، من در مراسم آقای لاجوردی صحبت کردم، لاجوردی همچنان ناشناخته است، لاجوردی در جامعه به عنوان یک نیروی افراطی و خشن شناخته شده در صورتی که اینطور نبود و درست ۱۸۰ درجه با این مقوله تفاوت داشت و مخالف جدی آن بود علت این موضوع آن است که جو از زمان امام علیه لاجوردی بسیار زیاد بود و دوستان حزب مؤتلفه نتوانستند آقای لاجوردی را معرفی کنند، آقای عسگراولادی هم آنگونه که بود معرفی نشد، با ایشان بسیار احساسی و عاطفی برخورد شد و آنطور که ایشان در واقعیت بود نشان داده نشد.
برادر ایشان مرحوم آقا اسدالله در مصاحبهای تلویزیونی راجع به زندگی خودش با زبان شیرینی صحبت کرد و در خلال صحبتهایش گفت برادر من؛ آقای حبیب الله به دنبال انقلاب و مبارزه رفت و من به دنبال تجارت رفتم، ببینید همین جمله چقدر میتواند اثر داشته باشد به نظر من برای بازشناسی شخصیت مرحوم عسگراولادی و تبیین سیره ایشان حتی در این حد هم تلاشی نشده است.
* به نظر شما مرحوم استاد عسگراولادی فارغ از نگاه سیاسی، چگونه انسانی است؟
من نگاه خودم را درباره آقای عسگراولادی در قالب چند روایت میگویم ایشان اولا مصداق آیه ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان است یعنی قبل از ما که از سال ۴۲ وارد جریان مبارزه شدم ایشان از زمان فدائیان اسلام وارد جریان نهضت امام خمینی شدند این هنوز عنوان نشده آقای عسگراولادی مصداق این آیه است که وقتی انسان آن را در قنوت میخواند زیرا ایشان از گذشته دور در مبارزه بودند.
اگر بگوییم مسلمان از منظر روایت پیامبر کیست باز من معتقدم یکی از مصادیق واقعی مسلمان از منظر پیامبر عسگراولادی است زیرا رسول خدا میفرمایند اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ النَّاسُ مِنْ یَدِهِ وَ لِسانِهِ، مردم از دست و زبان مسلمان در امان باشند، شما تمام زندگی عسگراولادی را ببینید چه قبل از زندان از تشکیل و تأسیس موتلفه که زمان آشنایی بنده با ایشان بود و چه بعد از زندان و دوران پیروزی انقلاب و بعد از فوتش کسی را نمیتوانید پیدا کنید که از دست و زبان آقای عسگراولادی آسیب و ظلمی دیده باشد و واقعا مصداق یک مسلمان بر اساس تعریف معصومین آقای عسگراولادی است.
در تعریف مؤمن از زبان مبارک امام رضا آمده لا یکون المؤمن مؤمنا حتی یکون فیه ثلاث خصال؛ مؤمن مؤمن نیست مگر با سه خصلت، سُنّهٌ مِن نبیِّهِ صلی الله علیه و آله، و سنّهٌ مِن ولیِّهِ علیه السلام یک صفت از خدا داشته باشد فأمّا السُّنَّهٌ مِن ربّهِ فکِتْمانُ السِّرِّ، آبروی مردم را نبرد همانطور که خدا ستار العیوب است مؤمن کتمان سر میکندو آبروی کسی را نمیبرد مرحوم عسگراولادی حافظه خوبی داشت و از زمان سال ۴۲ که من با ایشان آشنا شدم در جلسات متعددی که در جمعهای سیاسی با او بودم ندیدم ایشان آبروی کسی را ببرد حتی مخالفینش در جناحبندیها شما میبینید عطاالله مهاجرانی مکاتبهای با آقای عسگراولادی دارد وقتی در احتجاج صحبت میکند از او به عنوان شخصیت مؤمن و متید یاد و از او تجلیل میکند
و أمّا السُّنَّهُ مِن نبیِّه صلی الله علیه و آله فمُداراهُ النّاسِ با مردم مدارا کردن، این آدم غیر از فصل مبارزاتی در تمام جاهایی که حضور داشت گره از مشکلات مردم باز میکرد و تا جایی که میشد افراد را دستخالی بر نمیگرداند، زمانی در یکی از صندوقها ایشان با یکی از افراد مخالف درگیر شد این درگیری شدت گرفت و مقام معظم رهبری بنده را مأمور رسیدگی به این موضوع کرد من برای بازرسی حقوقی صندوق رفتم و آنجا را شخم زدیم تا یک خلاف مالی از آقای عسگراولادی دربیایدکه گزارش داده بودند چیزی پیدا نشد و ماجرا به سود ایشان تمام شد و فردی که از ایشان شکایت کرده بود از من گلایه کرد، حتی گاهی به ایشان توهین میکردند ولی هیچ جواب تندی نمیدادند.
و أمّا السُّنَّهُ مِن ولیِّهِ علیه السلام فالصَّبرُ فی البَأْساءِ و الضَّرّاءِ، صبر هم در دورانی که سمتی دارد و نماینده امام و وزیر است و تشکیلات بزرگی در اختیار دارد میبینید در آن قضایا خودش را گم نکرد این صبر در دوران فراخ این است که پول و مقام و عنوان تو را نگیرد. آقای عسگراولادی در تمام دورانی که وزیر و نماینده امام و نماینده مجلس بود و چه در زمانی که کنار رفت تا دیگران رشد کنند صبر در سختیها داشت، تهمتها و ناسزاها او را از میدان به در نبرد و تواضع بینظیری داشت.
* در این خصوص خاطرهای دارید؟
من از سال ۸۴ که شورای هماهنگی را مدیریت میکردم به علت حضور احمدی نژاد و قضایایی که پیش آمد من کنار کشیدم آقای عسگراولادی با حاج احمد کریمی با آقا باهنر و محمدعلی امانی سه جلسه صبحانه در دفتر بازرسی، پهلوی من آمدند تعبیر آقای عسگراولادی این بود: آقای ناطق ما از شما خواهش میکنیم بیایید ما را جمع کنید، من خجالت کشیدم، این پیرمردی که من خودم قائلم پیشکسوت است و او سالهای قبلتر از من در جریان مبارزه بوده و سالها در زندان روزگار گذرانیده و تبعید و آزار شده به من آمده و میگوید ما را جمع کن البته ما بیادبی کردیم و قبول نکردیم و به ایشان گفتم حاج آقا شما اینطور صحبت میکنید شما پیشکسوت هستید و جزو تشکیلاتیترین نیروها بودید اصلا مؤتلفه را از هیچ با مرحوم عراقی راه انداختید آن وقت من بیایم شما را جمع کنم.
ایشان متواضعانه گفت حاج آقا شما یک خصوصیت داری که کسی ندارد و آن این است که ۴۰ نفر ما را در جامعه روحانیت مینشانی و در گرمای ظهر عمامه را میگذاری بغل و همه حرفهای تکراری میزنند و شما همه را دقیق گوش میدهید و با خنده استقبال میکنید و اینها گمان میکنند وحی منزل گفتهاند و اصلا به روی خودتان نمیآورید همه را با حوصله گوش میدهید و میگذارید کنار و جمعبندی خودت را میکنی و از همه رأی میگیری این هنر را ما نداریم شما بیا ما را جمع کن، ببینید این تواضع و اخلاق یکی از نشانههای بارز مؤمن است.
افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است آقای عسگراولادی آدم متواضع و اخلاقی و بیهوای نفس بود اگر هوای نفس بود اجازه نمیداد تا یک طلبه جوانی بیاید و اینطور مدیریت کند و به عنوان عضو شورای هماهنگی و یا شورای انتخابات بنشیند و من آن بالا صحبت کنم، و در عین حال آنجا که لازم بود این آدم نجیب و اخلاقی انجام وظیفه کند بدون رودروایسی بود یعنی حجب و حیا و نجابت مانع از حق گویی نمیشد و اگر میدید دارد به انحراف کشیده شود محکم میایستاد.
* در برهههای حساس سیاسی این مقولات چطور در آقای عسگراولادی بروز و ظهور میکرد؟
همان سال ۸۴ جلسه شورای مرکزی در دفتر من تشکیل میشد ۵ کاندیدا داشتیم لاریجانی، محسن رضایی، ولایتی، توکلی و احمدی نژاد اعلام آمادگی کرده بودند اعضا شورا من، عسگراولادی، تقوی، جمشیدی، حسین فدایی منشی جلسات بود که حتما نوشتههای آن جلسات را دارد ما قرار گذاشته بودیم برای هر کاندیدا دو جلسه بگذاریم و از اهداف آنها و طرحهایشان بپرسیم و اشکالات مدیریتیشان را پاسخ بدهند ما جلسات را میگذاشتیم آقایان میآمدند و قرار بود در این جلسه هرکس رأی بیاورد بقیه کاندیداها به نفع او کنار بروند که اکثرا هم زیر این موضوع زدند.
آقای احمدی نژاد همواره میگفت من برای اداره کشور طرح دارم و بقیه ندارند این آقای ناطق نمیگذارد من طرح را بگویم چندین بار من این موضوع را شنیدم از آقای باهنر خواستم یک جلسه اضافه برای او بگذارد در جلسه من و آقای عسگراولادی و احمدی نژاد حاضر شدیم من از بقیه خواستم صحبت نکنند و ایشان تا آخر صحبتهایش را انجام بدهد تقریبا اگر اشتباه نکنم او یک ساعت و سه ربع حرف زد من سرفصلها را در دفترچه مینوشتم و اصل موضوع را فدایی یادداشت میکرد وقتی صحبتهای احمدی نژاد تمام شد آقای عسگراولادی کنار دست او نشسته بود برگشت به من نگاه کرد و گفت: حاج آقا این برادر ما گمان میکند اسلام را فقط او میشناسد، این برادر ما گمان میکند امام را فقط او درک کرده است، این برادر ما گمان میکند انقلاب را فقط او انجام داده است.
من بعد از آقای عسگراولادی گفتم: آقای احمدی نژاد من حرفهایت را خیلی دقیق گوش دادم من سرفصلهایی که نوشتم یک صفحه و نیم شده اما انصافا هرچه فکر کردم نفهمیدم چه میگویی بعدا هم مشخص شد او فضایی فکر میکند، ادامه دادم بالای ابری و فضایی فکر میکنی از همانجا از همه قهر کرد و در کنگره ما نیامد و بعدا گفت من با شما نیستم، نگاه کنید آقای عسگراولادی با کسی تعارف ندارد در آن جلسه رسما، راحت و جدی اما محترم نقدش را به احمدی نژاد گفت این مشخص میشود او آدمی است که حق را مؤدب میگوید و حق گویی او را به پرخاشگویی و پرخاشگری نمیکشاند ادب و اخلاق را رعایت میکند آقای عسگراولادی مجموعهای از خصلتهای نیکو بود.
منبع عضر ایران
انتهای خبر/۱۳۰۱
تمام حقوق برای محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.