ظاهرا مشارکت را گره زدهاند به کسانی که بانیان بیتدبیری و ناامیدی در کشور هستند و نجات را گره زدهاند به ذوب شدگان و محو شدگان در هم، که هر دو گروه، گیلان را به وضعیتی که در آن گرفتار است رساندهاند که کشاورز گیلانی، نتوانسته برنج پارسال و امسال را به قیمت شلتوکی که از دولت خریده، بفروشد!
مجله خبری تپور ـ چیکپَر در یادداشتی نوشت: از سالهای پیش که به ترتیب، تدبیر و امید کم کم داشت از دایره اجرایی دولت بنفشیان رخت بر میبست، ادبیاتی در دنیای سیاست ایران سر زبانها افتاد بنام «دولت در سایه» که این روزها ظاهراً از آنان خبری نیست و انگار، یا کلاً در سایه محو شدهاند و یا شاید اصلاً دولت شدهاند و از سایه بیرون آمدهاند و یا شاید آنقدر «خود این دولت» در سایه است که اینها سایه در سایه شدهاند!
بههرحال آنچه مشخص است، چون صحبتی از آنان نیست طبق «قانون سایه ها» که بنام خودم میخواهم ثبت کنم، از ۲ حالت خارج نیست. یا چنان همدیگر را جذب کردهاند که باید گفت در هم ذوب شدهاند و یا طوری همدیگر را دفع کردهاند که محوِ هم شده اند!
در هر صورت نه آنان که ترتیب تدبیر و امید را دادهاند و نه اینان که سایه در سایه شده اند، در حال و هوای سیاسی مردمان ما، جایی ندارند و اگر امیدی مانده، آنهم به نسل جوانی است که بفرموده مقام معظم رهبری، بایستی کشور را به آن پایهای که لازم است، برسانند و این، مسؤولیت عظیم نسل جوان روشنفکر تحصیلکرده این کشور است و…
ایام انتخابات هست و کمتر از یک ماه مانده به یکی از تاثیرگذارترین انتخابات جمهوری اسلامی ایران. آنهم در بهار ۴۵ سالگی عمر آن و خدا را شکر در بین نامزدهای انتخابات، جوانان روشنفکر تحصیلکردهای، پا به عرصه رقابت نهادهاند که بایستی کشور را به آن پایهای که لازم است، برسانند و این مسئولیت رأیدهندگان را در این برهه حساس و مهم، سنگینتر میکند، بخصوص در استان گیلان، که ظاهراً مشارکت را گره زدهاند به کسانی که بانیان بیتدبیری و ناامیدی در کشور هستند و نجات را گره زدهاند به ذوب شدگان و محو شدگان در هم، که هر دو گروه، گیلان را به وضعیتی که در آن گرفتار است رساندهاند که کشاورز گیلانی، نتوانسته برنج پارسال و امسال را به قیمت شلتوکی که از دولت خریده، بفروشد!
و با این حال، آنقدر دچار خودبزرگ بینی شدهاند که باز هم، خود و دار و دستههایشان را تافته جدا بافته و همه فن حریف و… میپندارند! و هر روز، عرصه را بر هر جوان روشنفکر تحصیلکرده تنگتر کرده که متاسفانه در این مسیر، همه نوع ابزاری برایشان فراهم است. گویی صاحب استان هستند!
نمیدانم چرا این همه گردن کلفتی، چهار دوره نمایندگی در مجلس و گوش بهفرمان بودن استاندار و فرماندار و…نتوانسته حرص و ولع قدرت را در آنان خاموش کند یا حداقل کمی کمتر کند که نخواهند با ناجوانمردی در عرصه رقابت حاضر شوند. هر جا را نکاه میکنی فرق نمیکند شهر یا روستا، گماردهای را از آنان میبینی که چنان «چیکپَر» باز کردهاند که انگار صندلی مجلس، ارث آبا و اجدادی آنان است و طوری صحبت از عزل و نصب این و آن میکنند که انگار استاندار هستند یا «استاندار در سایه» و یا بهتر است بگوییم سایهشان بر استاندار خیلی سنگینی میکند! و…
زمان در گذر است و ۱۱ اسفند ماه، امتحان سخت و سرنوشتسازی در پیش. آیا وقت آن نرسیده که استراحتی ۴ساله به این اربابان بلامنازع مغرور ۱۶ساله استان یعنی «استانداران در سایه» بدهیم و مسؤولیت عظیم رساندن کشور به آن پایهای که لازم است را فقط بمدت ۴ سال به نسل جوان روشنفکر تحصیلکرده کشور واگذار کنیم؟
شاید فرجی حاصل شود انشاءالله
انتهای خبر/۱۳۰۱
تمام حقوق برای مجله خبری تپور محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.