به گزارش مجله خبری تپور؛ از مهمترین نکات مطرح شده در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در دیدار مردم نجفآباد در حسینیه امام خمینی رحمهالله اشاره به تلاش دشمنان جهت دوقطبی شدن ایران و دودستگی مردم بود. مرتّباً در رادیوها و در تلویزیونها و در رسانههای گوناگونشان خبر از دوقطبی شدن ملّت ایران – یعنی دودستگیای که با همدیگر دشمناند و علیه هم تلاش میکنند – میدهند. بله، در ایران اسلامی یک دوقطبیای وجود دارد؛ دوقطبی انقلاب و استکبار.
یکی از بزرگترین مصیبتهای جهان اسلام به تلاشهای آمریکا و متحدان اروپایی در تفرقهانگیزی میان مسلمانان برمیگردد. تفرقهافکنی، تلاش برای تجزیه کشورهای اسلامی، حمایت از گروههای تروریستی و تحریم برخی از کشورهای جهان اسلام از جمله تلاشهای غرب باهدف تضعیف کشورهای اسلامی است. رسانههای معاند فرهنگ اسلامی، بنا بر اهداف و برنامههای خود، راهبردها و شگردهای گوناگونی را جهت تخریب وحدت جهان اسلام اتخاذ کردهاند به همین منظور صد و بیست و نهمین برنامه زنده «امواج شبهه» شبکه رادیویی گفتوگو با عنوان «شگرد رسانههای معاند برای تخریب وحدت جهان اسلام» و با حضور مهمانان، دکتر حسن صدرایی عارف (کارشناس رسانه و مدیرکل فضای مجازی مجمع جهانی اهلبیت)، دکتر علیرضا محمدلو (کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی) بر روی آنتن رفت.
علیرضا محمدلو؛ کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی با اشاره به انکار تلاشهای گروههای معاند و امواج شبههای رسانههای اپوزیسیون و خارج از کشور جهت ایجاد گسلهای دینی و قومیتی در ایران، توسط برخی از افراد گفت: اگر این مسئله را از یک پله عقبتر بخواهیم ببینیم باید گفت اصل مسئله و دال مرکزی اتفاقات پانزده روز اخیر مسئله امنیت بوده است که اگر بخواهیم همه را در یک نقطه خلاصه کنیم نبردی تمدنی در حال رخدادن است که در ساحت امنیت بروز و ظهور پیدا میکند و به این معنا است که دو طرف قضیه بر یک موضوع متمرکز میشوند و تمام تلاشهای رسانهای، لجستیکی، سختافزاری و نرمافزاریشان در خدمت مصادره موضوع به نفع خودشان است. امنیت یکی از روشها و ترفندهایی است که میتواند این موضوع را دچار تزلزل و تمامیت ارضی یک جامعه را دچار مشکل و چالش کند.
وی افزود: امنیت سطوح و مراحل مختلفی را از دوران قدیم تا کنون طی کرده است شاید این مهم از قدیمالایام مبتنی بر مباحث نظامی به معنای نظام پایهای بوده باشد؛ اما جلوتر که میرویم امنیت سطوحی دیگری نظیر مباحث پلتیک و سیاسی را هم شامل میشود. در دوره اخیر امنیت پایه جدید هم پیدا کرد؛ یعنی امنیت ایدئولوژی و معرفت پایه شده است و دال بر این است که گسلهایی که اکنون مشاهده میکنیم باهدف زدن نقطه مرکزی معرفت، منطق و سطح شناختی جامعه ایجاد شدهاند که با عنوان جنگ شناختی از آنها یاد میکنند چرا که امنیت معرفت پایه شده خصوصاً در جامعهای مانند ایران ظهور و بروز مشهودتری نسبت به سایر جوامع دارد.
این کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی در ادامه با اشاره به متوقف شدن امنیت جوامع دیگر در سطح قانون گفت: این به معنای نهادینهکردن مباحث امنیتی در ساحت قانون و همان جا متوقف شدن است که نشاندهنده رسیدن مردم به سطحی از باور است که باید بپذیرند ولو این که در جامعهای مانند امریکا بنا بر آمار تأیید شده منابع رسمی خودشان در سال هزار و خوردهای نفر از افراد در جریان بازجوییهای پلیس فوت میکنند ولیکن اتفاقی نمیافتد چرا که امنیت در این کشور قانون پایه است و مردم آن را پذیرفتهاند.
محمد لو با بیان این موضوع که امنیت لایهای دیگر پیدا میکند و معرفت دال مرکزی آن میشود و به تعبیر رهبر انقلاب درونزا میشود گفت: به این معنا است که مردم در تأمین امنیت این پدیده نادر در سیستمهای امروز دنیا مشارکت دارند. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دچار میدان نبردهای شناختی، نبردهایی از جنس ایدئولوژی یا نبردهایی از جنس جنگ روانی شده است که دال مرکزیاش معرفت و فرهنگ پایه بودن جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به کنون است. یعنی مبنا و محور اصلی مباحث انقلاب اسلامی ایران فرهنگ است که سیاست، اقتصاد و امنیت ذیل و شعاعی از آن هستند. اینها موجب میشوند ما به سمتی برویم که نبردهایی را در کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان و جاهایی دیگر شاهد باشیم.
وی در ادامه با اشاره به این که در قضایای اخیر سه محور قومیت، مذهب و جنسیت را شاهد بودیم عنوان کرد: در گذشته مباحث و دعواها دررابطهبا موضوعهای شیعه و سنی، ترکی و فارسی، عربی و لری کردن ماجرا بود؛ اما در مسئله اخیر از سطح زبان یعنی بحث قومیت و از بحث مذهب گذر کرده و به ساحت بدن یعنی بحث جنسیت رسیده است. این گسلها را با هم ضرب کردند مباحث قومیتی مبتنی بر بحث زبان، مباحث ایدئولوژیک مبتنی بر مذهب و مباحث مبتنی بر بدن همان بحثهای جنسی است که بهعنوان نمونه شایعهای را بسازند که نیروی انتظامی به دختری در سیستان و بلوچستان تعرض کرده است و هجوم ببرند به سمت کلانتریها یعنی امنیت از این ساحت هدفگیری میشود. این ۳ محور را اگر در نظر بگیریم جغرافیای مباحث و گسلها را دقیقتر به دست میآوریم.
محمدلو با بیان این که در تمام سالهای بعد از انقلاب دشمنان تلاش بسیاری برای ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی کردند حتی در اتفاقات اخیر مسئله قشری مربوط به زنان را تبدیل به مسئلهای قومی و مذهبی کردند خاطرنشان کرد: اتفاقات اخیر و یا اتفاقات ماقبل و مابعد از این اتفاق میبایست بهدرستی واکاوی شود و سهم هر یک از فضاهای ذهنی، مجازی و عینی یا میدانی درست مشخص شود. این سهلایه را میبایست در کنار یکدیگر دید در فضای ذهنی اتفاقهایی رقم میخورد و امتدادی در فضای مجازی پیدا میکند برجستهسازی صورت میگیرد و بازنمایی جدید و امتدادی به فضای میدان میآید.
وی در ادامه با اشاره به این که اگر بخواهیم تمام توانمان را صرف مدیریت میدان کنیم دچار خطای شناختی میشویم گفت: در قضیه پدیده سلام فرمانده سن جنبشهای اجتماعی را پایین دانستیم که اتفاقی مبارک برای جمهوری اسلامی ایران است؛ اما از آن طرف این را هم باید بهدرستی تبیین بکنیم که جوانها و نوجوانهایی داریم که به دلیل ناآشنایی با نسل قبلی و مبانی انقلاب دچار انزجار شناختی هستند که از طریق آن فضای ذهنی میتوانیم فضای میدان را درو کنیم.
محمدلو با طرح این سؤال که اگر بخواهیم در مواجهه با اینگونه اتفاقات بهدرستی برخورد بکنیم شگردها کجا تأثیرگذار میشوند افزود: بخشی از شگردها در کرسیهای علمی و دانشی رقم میخورند؛ یعنی فضای تئوریک، کتابها، حوزهها و دانشگاهها اما متأسفانه بسیاری از این فضاها دچار نقص، مسمومیت، عدم طرح صحیح مباحث و یا عدم اتصال به میدان هستند. فضای آموزش ما دچار مشکل است و برای این که جامعه به لحاظ تواناییهای فرهنگی و معرفتی به استاندارد برسد نوجوان میبایست احساس هویت کند و مدرسهای که در آن در حال تحصیل هست را ریلی برای مباحث علمی، دانشی و آموزشی بداند نه این که صرفاً در فضایی آموزشی قرار بگیرد که بعد ما شاهد هنجارشکنی جمعی از اسکیت سواران در بلوار چمران شیراز باشیم.
این کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی با عنوان این که آن چه رخ میدهد ابتدا در فضای ذهنی و شناختی شکل میگیرد گفت: باید عرصه فرهنگی را جدیتر گرفت و توان جمهوری اسلامی ایران به سمت مباحث فرهنگی را بیشتر کرد. بودجه اختصاصی به فرهنگ در کل کشور کمتر از دو درصد است که با اختصاص این میزان از بودجه برای کشوری که امنیتش فرهنگ پایه و درونزا است و ادعایش این است که به انسجام اسلامی و نسبت جمهوریت در کنار اسلامیت خود مفتخر است چگونه جمهوریت میبایست بقا و توسعه پیدا کند.
وی تأکید کرد: طبق فرمایشات مقام معظم رهبری هدف دشمنان، ملت ایران، ایران اسلامی و نظام اسلامی است. جمهوریت، اسلامیت و بخشی به نام تمامیت ارضی ایرانی قوی را شکل میدهد. تمام هدف آنها این است که گسلهای آسیبخیز در قشرهای مختلف را با ابزاری به نام رسانه تکان بدهند چرا که بیش از ۹۰ درصد زندگی ما با رسانهها عجین شده است. به تعبیر الوین تافلر جامعهشناس، نظریهپرداز و نویسنده آمریکایی در کتاب جهش جامعه موج سومی بهسوی کلبه الکترونیک است. به این معنا که ابزارهای الکترونیک این امکان را به افراد میدهند که از راه دور به شغلهای متمرکز در خانه رویآورند و مفهوم کلبه الکترونیک شکل بگیرد.
برجستهسازی، کانال انحرافی و حرکت از پله دوم از معروفترین شگردهای عملیات روانی است. در این شگرد، بخش اول یک رخداد و یا ماجرا که نقطه آغازین آن است حذف و نادیده گرفته میشود و در همان حال، روی پله دوم ماجرا که نتیجه منطقی و پیامد طبیعی پله اول است، تأکید ورزیده و بزرگنمایی میکنند بهگونهای که انگار تمام ماجرا همان پله دوم بوده است. اشکال کار ما در فضای امروز یعنی جهاد تبیین نرفتن به سمت چراییهای نقطه شروع است که موجب روایتهای ناقص، بازنماییهای غلط و اتفاقات کف میدان میشود.
محمدلو در بخشی از سخنان خود میگوید کمیسیون مالی کنگره آمریکا با دعوت از مسئول بخشِ ایرانِ وزارتِ امورِ خارجه آمریکا (معاون اسبق وزیر امور خارجه) نیکلاس برنز (سفیر فعلی آمریکا در چین) تئوریِ دکترین جدیدِ آمریکا نسبت به ایران را تشریح کرد. نیکلاس برنز با اذعان به این که اتحاد، انسجام و در صحنه بودن مردم ایران خنثیکننده تئوریهای پیشین ایالات متحده یعنی تئوریهای هویج و چماق، پلیس خوب پلیس بد، مکانیسم ماشه، شک و بهت و بالاخره تئوری قورباغه بوده دکترین جدید ایالت متحده را حمله به این مسئله دانست و تأکید کرد این دکترین حاصل کاشتههای ما در چند سال اخیر در ایران بوده و میبایست هم اکنون از این امکان که در ایران فراهم آوردیم استفاده نماییم.
وی در ادامه گفتوگو افزود: راهحل ارائه شده نیکلاس برنز در برابر ایران، پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران بود که نام آنفلوانزای نیویورکی به خود گرفت ویروسی پنج لایه مبتنی بر نفرت مردم از مردم، نفرت مردم از مسئولین، نفرت مردم از نظام، نفرت مردم از ایران و نفرت مردم از اسلام است که در قضایای اخیر اوجگیری و احیای این دکترین با محور ناامنسازی فرسایشی و جنگ اعصاب با رویکرد تولید نفرت و باهدف گسل سازی را شاهد بودیم. از موارد دیگر میتوان به ساخت فیلمهای ضداسلامی مانند فرار از فتنه، ایجاد چهرههایی مانند القاعده، ایجاد کمپینهایی در غرب موسوم به کمپینهای امضا اشاره کرد.
این کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی در ادامه با اشاره به این که نفرت مردم از مردم از مهمترین بخشهای این تئوری است افزود: این مهم تنها با چاشنیهای قومیت و مذهب مبتنی بر زبان و تفکر میتواند عملی شود به همین خاطر است که از بحث زبان و تفکر که شروع، چالش سازی، فرقهسازی و پررنگ کردن اختلافها است عبور کرده و به ساحت بدن رسیدهاند چرا که بحث جنسیت بهتنهایی در مرزها نتیجه نمیدهد. واژهها در بحث دگرگونی بسیار مهم هستند زمانی که شما از زن سخن میگویید در آذربایجان، کردستان و سیستان و بلوچستان با گارد و سپر روبهرو میشوید؛ بنابراین با ایجاد جنگی ترکیبی اختلافها را مورد هدف قرار میدهند.
وی در ادامه با تبیین روند اتفاقات اخیر گفت: دشمنان در ابتدا با کشتهسازی سعی در تحریک افکار عمومی با جرقهای مهیج داشتند و چهبهتر که این جرقهزن و نوجوان نیز باشد در لایه بعدی وارد فضای روایتسازی میشوند که با وجود سکوهای انتشار جدی و پشتیبانی در فاز روایتسازی هم شروع بهدروغ پراکنی، شایعهسازی، بزرگنمایی و حرکت از پله دوم کردند در فاز سوم برای تعمیق روایتها شروع به هشتگ سازی کرده؛ بنابراین امروزه اهمیت واژهها را زمانی که سنتکام آمریکا پشت داستان است نمیتوان نادیده گرفت؛ بنابراین حریف جدی است و کاملاً مجهز شده است تا جنگهای شناختی را ببرد.
در لایه چهارم پس از هشتگ سازی، شکلگیری کمپین و فضاسازی مطرح است که سنتکام در این فاز ایفا نقش میکند در لایه پنجم برای این که مردم از فضای مجازی رها شوند و کف میدان بیایند میبایست اسطورهسازی و سمبلیک شدن ماجرا را رقم زد رجوع به فیلمهای خانوادگی، تصاویر قدیمی یعنی لشکر سایبری مدیاها نیز میبایست فعال شود پس از این فاز نیازمند راهبری هستند؛ بنابراین فاز ششم فاز شعار سازی نام میگیرد که جهت هویتبخشی به میدان ماجرا هست. در گام بعدی جهت تعمیم وارد فاز شبکهسازی برای بیشتر دیدهشدن و داشتن بدنه اجتماعی میشوند. لایه بعدی بحث تصویرسازی؛ یعنی بهخطکردن شبکههای داخلی است، نهمین فاز واقعیت سازی اتفاقات بیرونی و درگیرکردن افکار عمومی است و فاز دهم فاز جریانسازی؛ یعنی ترکیب فضای ذهنیت، عینت و مجازی است که فاز خشونت و آنارشیسم هم این جا شکل میگیرد.
برنامه «امواج شبهه» گفتگویی تخصصی باهدف روشنگری و افشای تکنیکهای رسانهای در خصوص ماهیت و عملکرد رسانههای معاند ماهوارهای فارسیزبان علیه جمهوری اسلامی ایران است که پیرامون ماهیتشناسی و رفتارشناسی رسانههای معاند ماهوارهای فارسیزبان، روزهای یکشنبه و سهشنبه ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه از آنتن این شبکه به نشانی موج افام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز پخش میشود. علاقهمندان میتوانند نظرات خود در خصوص این بخش از برنامه را از طریق شماره تماس ۲۷۸۶۱۰۳۵ و سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۱۰۳۵ به اشتراک بگذارند. این برنامه به سردبیری دکتر علیرضا داودی، نویسندگی و تهیهکنندگی سیده فاطمه شعار بر روی آنتن رفت؛ همچنین مصطفی صادقی کارشناس مجری، شیما قلی هماهنگی برنامه، فاطمه عبدالوند و احمد یوسفی بهعنوان آیتم ساز در این برنامه حضور داشتند.
انتهای پیام/۱۳۰۱
تمام حقوق برای مجله خبری تپور محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.