وقتی رهبر انقلاب بر ضرورت حفظ انسجام ملی تأکید میکنند، حفظ انسجام ملی، صرفاً یک توصیه اخلاقی یا سیاسی نیست؛ بلکه پاسخی دقیق به تهدیدهای شناختی است که ذهن جامعه را نشانه رفتهاند. از نگاه ایشان، انسجام ملی نه یک توصیه، بلکه راه مقابله با خطاهای ذهنی و سوگیریهای ادراکی است که بنیان اعتماد اجتماعی را هدف گرفتهاند.
به گزارش مجله خبری تپور؛ ابراهیم افشاری: در عصر شناختی، پیش از آنکه یک کشور وارد بحران سیاسی یا امنیتی شود، نشانههای آن در ذهن و باور مردمش دیده میشود. شکافهایی که بعدها ممکن است در خیابانها یا در خطوط نبرد بروز پیدا کند، ابتدا در سطح ادراک و روایت شکل میگیرد؛ جایی که خطاهای ذهنی یا همان «سوگیریهای شناختی» آرامآرام انسجام جامعه را تحلیل میبرند.
ما در دورانی زندگی میکنیم که جنگها فقط با سلاح و قدرت نظامی پیش نمیروند، بلکه روایتها، احساسات و تصویر ذهنی مردم از واقعیتهایی که این روزها جایش را به حقیقتها داده است، بخش بزرگی از میدان نبرد را تشکیل میدهند. در چنین فضایی، دشمن دیگر فقط از بیرون حمله نمیکند؛ گاهی فقط کافیست ذهن مردم را به بازی بگیرد، تا جامعه از درون تضعیف شود.
دقیقاً از همین زاویه است که رهبر انقلاب در دیدار امروزشان با مسئولان قضایی کشور، تأکید ویژهای بر ضرورت حفظ اتحاد ملی داشتند. این اتحاد، تنها یک توصیه اخلاقی یا سیاسی نیست؛ بلکه به زبان شناختی، نوعی سنگر روانی است که اگر نباشد، هیچ قدرتی در برابر موج حملات بیرونی و درونی تاب نخواهد آورد. ایشان بهدرستی اشاره کردند که «ایستادگی مردم از طیفها و باورهای گوناگون در کنار هم، در لحظات حساس، بزرگترین دستاورد ملی است.» در علم شناختی، به چنین لحظهای «خودکارآمدی جمعی» میگویند؛ یعنی آنجایی که فرد، خودش را بخشی مؤثر از یک «ما»ی بزرگ و نیرومند میبیند.
اما این انسجام، بهشدت آسیبپذیر است؛ نه لزوماً بهدلیل ضعف در ساختارهای رسمی، بلکه بیشتر بهدلیل آسیبپذیری طبیعی ذهن انسان در برابر خطا و تحریف. یکی از این آسیبها، «سوگیری تأیید» است؛ یعنی ذهن آدمی معمولاً فقط دنبال اطلاعاتی میگردد که باورهای قبلیاش را تأیید کند. در نتیجه، اگر کسی با دید منفی به یک نهاد یا مسئول نگاه کند، حتی عملکرد مثبت او را هم منفی برداشت میکند.
رهبر انقلاب بهصراحت هشدار دادند که اعتراض، اگر با تحقیق و لحن درست همراه نباشد، بهجای اصلاح، به تخریب منجر خواهد شد. یعنی پیش از داوری، باید دادهها بررسی شوند؛ نه اینکه صرفاً با تکیه بر پیشفرضها قضاوتهای هیجانی صورت بگیرد.از سوی دیگر، یکی از خطرناکترین سوگیریهای ذهنی که جامعه را به سرعت از درون میفرساید، قطبیسازی است.
جایی که اختلافنظرها، به مرزهای دشمنی تبدیل میشوند. بهجای آنکه مخالف، منتقد تلقی شود، «خائن» یا «مخرب» خوانده میشود و فضای نقد به میدان جنگ روانی بدل میشود.
در این فضا، رسانهها هم وارد چرخهای میشوند که به آن «اثر پژواک» میگویند؛ یعنی صداهای همفکر تکرار میشوند و صدای دیگران نادیده گرفته میشود. نتیجه این وضعیت، شکلگیری جزیرههای ذهنی است که نه با یکدیگر گفتوگو دارند و نه حاضرند روایت متفاوتی را بشنوند. جامعه، بینیاز از هرگونه حمله خارجی، از درون دچار تفرقه میشود.
رهبر انقلاب با نگاهی عمیق به این مسائل، هشدار دادند که بزرگ کردن مسائل کوچک و ایجاد جنجال بیمورد، آسیبزننده است. این نگاه، دقیقاً همان چیزیست که در مدلهای علمی مدیریت هیجان اجتماعی (هوش هیجانی) نیز دیده میشود. هوش هیجانی، اگر درست هدایت و مدیریت نشود، خیلی زود میتواند به بیاعتمادی، بیصبری و در نهایت، سرخوردگی منجر شود. بهویژه در میان نسل جوان که موتور محرکه امید و حرکت ملی است، این سرخوردگی میتواند زیانبارترین پیامد را داشته باشد.
در کنار این هشدارها، رهبر انقلاب تصویری شفاف از اقتدار نیز ترسیم کردند. ایشان با اشاره به واکنش ایران به حملات رژیم صهیونیستی و آمریکا، تأکید کردند که جمهوری اسلامی هم اهل صلح است و هم در برابر تعرض، پاسخ قاطع میدهد. این حرف، صرفاً یک موضع سیاسی نیست؛ بلکه برآمده از ادراک قدرت است. ملتی که خودش را ضعیف ببیند، حتی پیش از آغاز نبرد، شکست خورده است. اما همانطور که رهبر گفتند، ملت ایران در هیچ میدان و صحنهای به عنوان طرف ضعیف وارد نمیشود. این جمله، بنیان روانی اعتماد به نفس ملی است.
در چنین دنیایی، حفظ انسجام ملی فقط یک توصیه نیست؛ یک ضرورت شناختی است. جنگ امروز، جنگ تصویرها و تفسیرهاست. اگر رسانه، آموزش، سیاست داخلی، دیپلماسی و حتی فضای مجازی نتوانند «ادراک مشترک» بسازند، جامعه نمیتواند در برابر جنگهای ترکیبی مقاومت کند. ادراکی که ملت را از درون به هم پیوند دهد، مهمتر از هر سازوکار رسمی است.
همانطور که رهبر انقلاب تأکید کردند، انسجام ملی یک دستاورد بزرگ است. اما طبق یک اصل ساده در روانشناسی شناختی، اگر از یک دستاورد صیانت نشود، همان دستاورد میتواند به نقطه ضعف تبدیل شود.
حفظ این سرمایه، به موشک و تانک نیازی ندارد؛ گاهی یک توییت اشتباه، یک تحلیل مغرضانه یا یک برداشت تحریفشده، میتواند بیش از هزار گلوله آسیب بزند. انسجام ملی، سرمایه شناختی ملت است و همانطور که وعده داده شد، پیروزی با ملتی است که ذهنهایش را هماهنگ نگه دارد؛ نه آنکه در بازی سوگیریهای ذهنی، خودش را از پا بیندازد.و در پایان باید گفت که ذهنهایی که در یک مسیر درست انسجام ملی حرکت کنند، باورهایی که به هم نزدیک باشند و ارادههایی که همافزا شوند، پایههای قدرت یک ملت را تشکیل میدهند.
انتهای خبر/۱۳۰۴
تمام حقوق برای مجله خبری تپور محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.