در روزگاری که هر وجب خاک این ملک، یا عرصهی تغییر کاربریست، یا عرصهی تغییر طبیعت، با این حجم از صدور مجوز برای احداث مرغداری گویا قرار است در خاصکول و انارکول رودبار، در دل جنگل و در کنار چشمه و تپه تاریخی مارلیک، شهرک مرغداری احداث شود.
مسئولان فرمودند: «این منطقه از نظر اقلیمی برای مرغها بسیار مناسب است. هوا معتدل، طبیعت چشمنواز، آب گوارا، چشمانداز بکر…»
حالا یکی نیست بپرسد: اگر اینهمه خوب است، چرا بهجای مرغ، انسان در آنجا اسکان داده نمیشود؟ چرا مدیرکل، معاون وزیر، یا خود سرمایهگذار محترم در آنجا سکونت نمیگزینند و نفس تازه نمیکنند؟ لابد چون مرغها اولویت دارند!
قدیما میگفتند “جای مرغ و آدم را عوض نکنید”، حالا نهتنها جایشان را عوض کردهایم، بلکه مرغ را صاحب طبیعت کردهایم و انسان را تماشاگر.
اکنون بلبلان در حال مهاجرتاند، کبکان به کوههای بلندتر پناه بردهاند، و مارلیک کهن، از شرم، سر در خاک فرو برده و با خویش زمزمه میکند:
«ما از آن نسل طلاییم که از خاک برآمدیم، نه از لابهلای کود مرغی!»
اینجانب نیز بهعنوان یک دلسوز نگران، پیشنهاد میکنم حالا که مرغ وارد طبیعت شده، برای تکمیل طرح، موارد زیر نیز در دستور کار قرار گیرد:
تأسیس بوستان بوقلمونشناسی در کنار زیستگاه سمندر قفقازی!
راهاندازی پیست دوچرخهسواری خروسها بر بستر چشمههای آب معدنی!
و نهایتاً ساخت یادمان مرغ مادر بهجای یادمان مارلیک!
باشد که در آینده، هرگاه از رودبار گذشتیم و بوی طبیعت به مشاممان نخورد، دستکم بدانیم که هوایی که استشمام میکنیم، محصول تلاش شبانهروزی یک مرغ پرتلاش در دل جنگل است.
و سخن پایانی اینکه: «کجای کاری؟ طبیعت دیگه به مرغا رسیده!»
پی نوشت:
فقط در رحمتآباد و بلوکات حدود ۲۰ مرغداری فعالیت میکند تا به نوعی روستاهای خاصکول، کلایه، انارکول، پره، ولیجار و لافندسرا این بخش در محاصره مرغداریها قرار بگیرند. اعتراضات مردم تاکنون درحالی به نتیجه نرسیده است که مسئولان در حال صدور مجوز ۲۳ واحد دیگر هم هستند.
تمام حقوق برای مجله خبری تپور محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.