در حالی که تغییر سبک زندگی در ظاهر با پیشرفت، تجمل و تکنولوژی همراه شده، پشت این نقاب درخشان، زخمهایی پنهان از بیهویتی، خودکمبینی، مصرفگرایی و بحرانهای روانی در حال شکلگیری است؛ زخمهایی که بیش از همه کودکان و نوجوانان را نشانه رفتهاند و جامعهای بیریشه و پراضطراب را در افق آینده ترسیم میکنند.
به گزارش مجله خبری تپور؛ در حالی که رشد بیسابقه فناوری، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی زندگی ایرانیان را متحول کرده، کارشناسان اجتماعی و روانشناسان نسبت به تغییر سریع و نگرانکننده سبک زندگی، کاهش سلامت روان، گسترش بیهویتی فرهنگی و ظهور الگوهای مصنوعی بهعنوان قهرمانان جدید نسل نوجوان هشدار میدهند؛ تغییری که در استانهای فرهنگی همچون گیلان با شدتی بیشتر در حال وقوع است.
فرزانه عامری، روانشناس خانواده، معتقد است تغییرات سبک زندگی، پیش از هر جا از خانه آغاز شده است. زمانی نهچندان دور، والدین – بهویژه مادران – الگوهایی ساده، انسانی و صمیمی برای فرزندان بودند. اما امروز، مشغلههای اقتصادی و اجتماعی، حضور مؤثر آنان را کاهش داده و جای این الگوها را چهرههای دروغین فضای مجازی گرفتهاند؛ چهرههایی که بهجای سادگی و تلاش، «ظاهر»، «ثروت نمایی» و «زندگیهای فانتزی» را تبلیغ میکنند.
عامری میگوید: «ما شاهد ورود بیمحابای کودکان حتی زیر دو سال به تلفن همراه هستیم. آنها الگوهای خود را از بلاگرهایی میگیرند که نه تحصیلات قابل توجهی دارند، نه رفتارهای سازندهای را ترویج میدهند، اما میلیونها دنبالکننده دارند و سبک زندگیشان برای نوجوانان، رؤیای دستیافتنی تلقی میشود.»
استان گیلان، با پیشینهای غنی در حوزههای فرهنگی، هنری و اجتماعی، درگیر یکی از پیچیدهترین تضادهای سبک زندگی در ایران امروز است. از سویی، فرهنگ سنتی و طبیعتمحور مردم گیلان، خانوادهمحوری، هنر و ادب را ترویج میکرد. اما از سوی دیگر، رشد شبکههای اجتماعی و توریسم سبکزده، موجی از رفتارهای مصرفگرا، چشم و همچشمی، جراحیهای زیبایی و رقابتهای ناسالم را وارد جامعه کرده است.
در شهرهایی مانند رشت، بندرانزلی، لاهیجان و حتی مناطق روستایی، الگویی از «زندگی لوکس مجازی» در حال غلبه بر سبک زندگی واقعی است. مشاهده نوجوانان گیلانی که برای تقلید از چهره بلاگرها، تن به تغییرات ظاهری و مصرفگرایی افراطی میدهند، زنگ خطری جدی برای آینده فرهنگی استان محسوب میشود.
عملهای زیبایی، از جمله نشانههای بارز تغییر سبک زندگی، اکنون از پدیدهای فردی به یک جریان فرهنگی تبدیل شدهاند. به گفته عامری، احساس حقارت نسبت به ظاهر طبیعی، در میان نوجوانان گیلانی و ایرانی، به طور چشمگیری در حال افزایش است؛ حتی زمانی که فرد هیچ نقص آشکاری ندارد.
او میافزاید: «در حال حاضر معیارهای رسانهای و الگویی از زیبایی بر جامعه تحمیل شده که واقعی نیستند. این موضوع نهتنها اعتماد به نفس فردی را کاهش میدهد، بلکه سبب نارضایتی از روابط عاطفی و خانوادگی، بهویژه در زوجهای جوان شده است. آنچه به ظاهر جذاب میرسد، در باطن، فروپاشی اعتماد، مقایسهگری مفرط و آسیب روانی بهبار میآورد.»
در گذشته، دانشمندان، معلمان، هنرمندان واقعی و حتی فعالان اجتماعی سالم، الگوهای الهامبخش نسل جوان بودند. اما امروز، با تسلط فضای مجازی، آنچه بیشتر دیده میشود خانههای لاکچری، صورتهای فیلترشده و رقابتهای کاذب است. این فرآیند، زمینهساز رشد فردگرایی افراطی، بیاعتمادی به جامعه و بیهویتی فرهنگی شده است.
عامری تأکید میکند که نبود پلتفرمهای مؤثر فرهنگی – بهویژه در فضای مجازی – یکی از دلایل اصلی بروز این وضعیت است. او میگوید: «ما جوانان موفق و نخبگان زیادی داریم که دیده نمیشوند. رسانههای ما باید تمرکزشان را از زیباییهای ظاهری به داستانهای واقعی موفقیت، اخلاق و خلاقیت منتقل کنند.»
کارشناسان معتقدند برای مقابله با آسیبهای ناشی از تغییر سبک زندگی، اقداماتی جدی و بینبخشی ضروری است:
آموزش خانوادهها برای بازپسگیری نقش الگویی.
تولید محتوای رسانهای سالم، جذاب و بومی برای کودکان و نوجوانان.
بازتعریف ارزشهای فرهنگی در آموزش و پرورش.
مبارزه با تجاریسازی زیبایی توسط پزشکان و بلاگرها.
ارتقاء سواد رسانهای از سنین پایین در مدارس.
تغییر سبک زندگی در ایران، بهویژه در استانهایی با سابقه فرهنگی غنی مانند گیلان، اکنون از یک پدیده طبیعی به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است. بحران از خانه آغاز میشود، در مدرسه ادامه مییابد، و در شبکههای اجتماعی تثبیت میگردد. بازگشت به اصالتها، آموزش و الگوسازیهای صحیح، اگرچه فرآیندی دشوار است، اما تنها راه برای نجات نسل آینده از زیستن در هویتهای جعلی و رقابتهای سمی است.
انتهای خبر/۱۳۰۴
تمام حقوق برای مجله خبری تپور محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.