پوسیدگی مغز و فربگی اطلاعات، ۲ چالش جدی در عصر رسانههای شناختی هستند که تأثیرات منفی عمیقی بر سلامت روانی و شناختی انسان داشته و اصطلاحاً اذهان را «شست و شوی مغزی» میدهند و این پدیدهها نشان میدهند که تعامل ما با فناوری و رسانهها نیازمند بازنگری و اصلاح جدی است.
مجله خبری تپور ـ ابراهیم افشاری در یادداشتی نوشت: فراگیر شدن شبکههای اجتماعی در دهه اخیر و همچنین دسترسی آسان و همه گیر پلتفرمهای مختلف ارتباطی بستری را برای شکل گیری رسانههای شناختی فراهم کرد تا در عصر شناختی، این رسانهها نقش بسیار حیاتی در تبدیل دادهها به دانش و تصمیمگیریهای پیچیده ایفا میکنند.
رسانههایی که از طریق ابزارها، تکنولوژیها، و فرآیندهای مختلف به انسانها کمک میکنند تا اطلاعات را پردازش، ذخیره، بازیابی و منتقل کنند. این رسانهها نه تنها شامل رسانههای دیجیتال و ارتباطاتی مانند اینترنت، رایانهها و شبکههای اجتماعی هستند، بلکه به معنای گستردهتر، شامل روشها و ابزارهایی میشود که به پردازش شناختی اطلاعات و انتقال آن به صورت مؤثرتر و هوشمندانهتر کمک میکنند.
وابستگی بیش از حد به تکنولوژی و کاهش استفاده از قابلیتهای ذهنی طبیعی و همچنین سرعت سرسامآور تحولات در فناوری و اطلاعات و افزایش تعامل انسان با ابزارهای شناختی را روز به روز پررنگتر و امکان دسترسی به اطلاعات مختلف را افزایش نامحدود داد تا جایی که این افزایش نامحدود حجم دادههای دریافتی در کنار فقدان ابزارهای کافی برای فیلتر کردن آنها (به معنی دستهبندی برای استفاده مورد نیاز) مقولهای به نام فربگی اطلاعات را به وجود آورد.
بسیاری از این دادههای مهاجم نیز از طریق ابزارهای دیجیتال و الگوریتمهای پیشرفته و ناظر به اهداف تولیدکنندگانش در ذهن نفوذ کرده و منجر به دستکاری و هدایت افکار عمومی به نفع سیاست گذارن این پلتفرمها میشود.
باتوجه به این حجم دادههای ورودی غیرضروری و در مسیر این دستکاری ذهنی به دومقوله فربگی اطلاعات و فرسودگی مغز مواجه میشویم. در فربگی اطلاعات، انسانها به حجم بسیار زیاد و بیشازحد اطلاعات دسترسی دارند، اما بسیاری از این اطلاعات غیرضروری، سطحی و بیکیفیت و بعضا مخرب هستند که این بمباران اطلاعاتی میتواند منجر به اضطراب، سردرگمی و کاهش قدرت تصمیمگیری شود و عملاً مانند انسانی که بیش از حد غذا خورده و رودل میکند مغز نیز با فربگی اطلاعات مواجه میشود. همچنین پوسیدگی مغز که به عنوان کلمه سال در فرهنگ لغت آکسفورد در سال ۲۰۲۴، نیز انتخاب شد حالتی است که مصرف مداوم محتوای بیکیفیت و اعتیادآور، بهویژه در فضای دیجیتال، باعث تضعیف قدرت شناختی، کاهش تمرکز و افزایش سطحینگری میشود.
پوسیدگی مغز و فربگی اطلاعات پدیدههایی بههمپیوسته هستند که هر دو نتیجه انفجار اطلاعاتی در عصر شناختاند. فربگی اطلاعات، با غرق کردن افراد در انبوه دادههای بیکیفیت و گمراهکننده، ذهن را فرسوده کرده و زمینه پوسیدگی مغز را فراهم میکند.
پوسیدگی مغز و فربگی اطلاعات، ۲ چالش جدی در عصر رسانههای شناختی هستند که تأثیرات منفی عمیقی بر سلامت روانی و شناختی انسان دارند. این پدیدهها نشان میدهند که تعامل ما با فناوری و رسانهها نیازمند بازنگری و اصلاح جدی است. نتیجه این فرایندهای منفی، دستکاری ذهنی است که نه تنها توانایی تفکر مستقل را از کاربران سلب میکند، بلکه آنها را به مصرفکنندگان منفعل اطلاعات بیکیفیت تبدیل میکند. این دستکاری ذهنی در عصر شناختی، به شکلی سیستماتیک باورها، اولویتها و تصمیمات کاربران را کنترل کرده و آزادی شناختی و خلاقیت فکری آنها را محدود میکند.
مقابله با این روند نیازمند تغییرات اساسی در نحوه تعامل ما با فناوری و رسانههای دیجیتال است تا بتوانیم از ذهن خود در برابر زوال شناختی محافظت کنیم که این مهم تنها از طریق آگاهی، مدیریت محتوا و تقویت مهارتهای شناختی در قالب افزایش تاب آوری و شناخت درست از این آسیبها میسور میشود.
انتهای خبر/۱۳۰۱
تمام حقوق برای مجله خبری تپور محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.